malake - پيام‌هاي ارسالي ?RSS=0 malake - پيام‌هاي ارسالي fa ParsiBlog.com RSS Generator Mon, 29 Apr 2024 04:11:18 GMT malake امروز ، بيشتر از ديروز دوستت ميدارم و فردا بيشتر از امروز. و اين ضعف من نيست قدرت توست ... احمدشاملو http://zmalake.parsiblog.com/Feeds/12309446/ <span class="mb">امروز ، بيشتر از ديروز دوستت ميدارم و فردا بيشتر از امروز. و اين ضعف من نيست قدرت توست ... احمدشاملو</span> Sun, 27 Jan 2019 16:40:00 GMT هر موقع که ميبينمت دست رويه قلبم ميذارم دست خودم نيست به خدا که اينجوري دوست دارم سر به سرم بذاري ام هر چي سرم بياري ام بگي دوسم نداري ام دوست دارم پشت سرت هر چي بگند يه دنيا دشمنم بشند يکم دروغم بگي به من دوست دارم حتي اگه پيرم بشي دوست دارم http://zmalake.parsiblog.com/Feeds/12306505/ <span class="mb">هر موقع که ميبينمت دست رويه قلبم ميذارم دست خودم نيست به خدا که اينجوري دوست دارم سر به سرم بذاري ام هر چي سرم بياري ام بگي دوسم نداري ام دوست دارم پشت سرت هر چي بگند يه دنيا دشمنم بشند يکم دروغم بگي به من دوست دارم حتي اگه پيرم بشي دوست دارم</span> Thu, 24 Jan 2019 22:51:00 GMT جان ماکسول ميگويد " به خاطر بسپار " ... زندگي بدون چالش ؛ مزرعه بدون حاصل است. تنها موجودي که با نشستن به موفقيت مي رسد؛ مرغ است. زندگي ما با " تولد" شروع نمي شود؛ با "تحول" آغاز ميشود. لازم نيست "بزرگ " باشي تا "شروع کني"، شروع کن تا بزرگ شوي ... باد با چراغ خاموش کاري ندارد اگر در سختي هستي بدان که روشني... http://zmalake.parsiblog.com/Feeds/12145633/ <span class="mb">جان ماکسول ميگويد &quot; به خاطر بسپار &quot; ... زندگي بدون چالش ؛ مزرعه بدون حاصل است. تنها موجودي که با نشستن به موفقيت مي رسد؛ مرغ است. زندگي ما با &quot; تولد&quot; شروع نمي شود؛ با &quot;تحول&quot; آغاز ميشود. لازم نيست &quot;بزرگ &quot; باشي تا &quot;شروع کني&quot;، شروع کن تا بزرگ شوي ... باد با چراغ خاموش کاري ندارد اگر در سختي هستي بدان که روشني...</span> Wed, 18 Jul 2018 22:36:00 GMT @};- شخصي از خدا دو چيز خواست...... يک گل و يک پروانه...... اما چيزي که به دست آورد يک کاکتوس و يک کرم بود...... غمگين شد.با خود انديشيد شايد خداوند من را دوست ندارد و به من توجهي ندارد...... چند روز گذشت...... از آن کاکتوس پر از خار گلي زيبا روييده شد و آن کرم تبديل به پروانه اي شد...... اگر چيزي از خدا خواستيد و چيز ديگري دريافت کرديد به او اعتماد کنيد....... خارهاي امروز گلهاي فردايند...... http://zmalake.parsiblog.com/Feeds/12145635/ <span class="mb">@};- شخصي از خدا دو چيز خواست...... يک گل و يک پروانه...... اما چيزي که به دست آورد يک کاکتوس و يک کرم بود...... غمگين شد.با خود انديشيد شايد خداوند من را دوست ندارد و به من توجهي ندارد...... چند روز گذشت...... از آن کاکتوس پر از خار گلي زيبا روييده شد و آن کرم تبديل به پروانه اي شد...... اگر چيزي از خدا خواستيد و چيز ديگري دريافت کرديد به او اعتماد کنيد....... خارهاي امروز گلهاي فردايند......</span> Wed, 18 Jul 2018 22:38:00 GMT من همان شبان ِ عاشقم سينه چاک و ساکت و غريب بي تکلّف و رها در خراب ِ دشتهاي دور ساده و صبور يک سبد ستاره چيده ام براي تو يک سبد ستاره کوزه اي پُر آب دسته اي گل از نگاه ِ آفتاب يک رَدا براي شانه هاي مهربان تو! در شبان ِ سرد چارُقي براي گامهاي پُر توان ِ تو در هجوم درد... من همان بلال ِ الکنم ، در تلفظ ِ تو ناتوان واي از اين عتاب! آه.... http://zmalake.parsiblog.com/Feeds/4937551/ <span class="mb">من همان شبان ِ عاشقم سينه چاک و ساکت و غريب بي تکلّف و رها در خراب ِ دشتهاي دور ساده و صبور يک سبد ستاره چيده ام براي تو يک سبد ستاره کوزه اي پُر آب دسته اي گل از نگاه ِ آفتاب يک رَدا براي شانه هاي مهربان تو! در شبان ِ سرد چارُقي براي گامهاي پُر توان ِ تو در هجوم درد... من همان بلال ِ الکنم ، در تلفظ ِ تو ناتوان واي از اين عتاب! آه....</span> Fri, 10 Jun 2011 10:14:00 GMT از کوچه پرسيدم نشانت را نمي دانست آن کفشهاي مهربانت را نمي دانست رنجيده ام از آسمان ، قطع اميدم کرد دنباله ي رنگين کمانت را نمي دانست اينگونه سيب سرخ هم از چشمم افتاده ست شيريني اش ، طعم لبانت را نمي دانست قيچي شدم ، بال و پرم را يک به يک چيدم ســـَمت ِ وسيع ِ آسمانت را نمي دانست لاي ورقها ، نامه ها ، دفترچه ها گشتم حتي کتابي داستانت را نمي دانست http://zmalake.parsiblog.com/Feeds/4937553/ <span class="mb">از کوچه پرسيدم نشانت را نمي دانست آن کفشهاي مهربانت را نمي دانست رنجيده ام از آسمان ، قطع اميدم کرد دنباله ي رنگين کمانت را نمي دانست اينگونه سيب سرخ هم از چشمم افتاده ست شيريني اش ، طعم لبانت را نمي دانست قيچي شدم ، بال و پرم را يک به يک چيدم ســـَمت ِ وسيع ِ آسمانت را نمي دانست لاي ورقها ، نامه ها ، دفترچه ها گشتم حتي کتابي داستانت را نمي دانست</span> Fri, 10 Jun 2011 10:15:00 GMT اصلا چرا دروغ، همين پيش پاي تو گفتم که يک غزل بنويسم براي تو احساس مي کنم که کمي پيرتر شدم احساس مي کنم که شدم مبتلاي تو برگرد و هر چقدر دلت خواست بد بگو دل مي دهم دوباره به طعم صداي تو از قول من بگو به دلت نرم تر شود بي فايده ست اين همه دوري ، فداي تو! درياي من به ابر سپـردم بيـاورد: يک آسمان ، بهانه ي باران براي تو ناقابل است ، بيشتر از اين نداشتم رخصت بده نفس بکشم در هواي تو http://zmalake.parsiblog.com/Feeds/4937556/ <span class="mb">اصلا چرا دروغ، همين پيش پاي تو گفتم که يک غزل بنويسم براي تو احساس مي کنم که کمي پيرتر شدم احساس مي کنم که شدم مبتلاي تو برگرد و هر چقدر دلت خواست بد بگو دل مي دهم دوباره به طعم صداي تو از قول من بگو به دلت نرم تر شود بي فايده ست اين همه دوري ، فداي تو! درياي من به ابر سپـردم بيـاورد: يک آسمان ، بهانه ي باران براي تو ناقابل است ، بيشتر از اين نداشتم رخصت بده نفس بکشم در هواي تو</span> Fri, 10 Jun 2011 10:16:00 GMT وصيت نامه حسين پناهي روي تابوت و کفن من بنويسيد:اين عاقبت کسي است که زگهواره تا گور دانش بجست قبر مرا نيم متر کمتر عميق کنيد تا پنجاه سانت به خدا نزديکتر باشم. بعدازمرگم،انگشت‌هاي مرا به رايگان در اختياراداره انگشت‌نگاري قرار دهيد. به پزشک قانوني بگوييد روح مرا کالبدشکافي کند، من به آن مشکوکم! ورثه حق دارندباطلبکاران من کتک ‌کاري کنند. http://zmalake.parsiblog.com/Feeds/4829580/ <span class="mb">وصيت نامه حسين پناهي روي تابوت و کفن من بنويسيد:اين عاقبت کسي است که زگهواره تا گور دانش بجست قبر مرا نيم متر کمتر عميق کنيد تا پنجاه سانت به خدا نزديکتر باشم. بعدازمرگم،انگشت‌هاي مرا به رايگان در اختياراداره انگشت‌نگاري قرار دهيد. به پزشک قانوني بگوييد روح مرا کالبدشکافي کند، من به آن مشکوکم! ورثه حق دارندباطلبکاران من کتک ‌کاري کنند.</span> Mon, 25 Apr 2011 20:08:00 GMT خورشيد رو به روي من و دست هاي تو اين شعر ناسروده عزيزم براي تو قلبي که عاشقانه تر از پيش مي تپيد بغضي که باز مانده ميان صداي تو امشب دوباره حال و هوايم نگفتني است خود را شروع مي کنم از ابتداي تو دارد دلم براي شما تنگ مي شود دلتنگ آسماني حال و هواي تو در انتهاي اين غزل اقرار مي کنم شاعر شدم که شعر بگويم براي تو http://zmalake.parsiblog.com/Feeds/4806702/ <span class="mb">خورشيد رو به روي من و دست هاي تو اين شعر ناسروده عزيزم براي تو قلبي که عاشقانه تر از پيش مي تپيد بغضي که باز مانده ميان صداي تو امشب دوباره حال و هوايم نگفتني است خود را شروع مي کنم از ابتداي تو دارد دلم براي شما تنگ مي شود دلتنگ آسماني حال و هواي تو در انتهاي اين غزل اقرار مي کنم شاعر شدم که شعر بگويم براي تو</span> Fri, 15 Apr 2011 16:24:00 GMT حضرت محمد ( ص ) فرموده است : عسل هزارو يك خاصيت دارد و هزار و يك درد را شفا مي دهد . http://zmalake.parsiblog.com/Feeds/4805272/ <span class="mb">حضرت محمد ( ص ) فرموده است : عسل هزارو يك خاصيت دارد و هزار و يك درد را شفا مي دهد .</span> Thu, 14 Apr 2011 20:30:00 GMT رسول اکرم(ص)مي فرمايد: مومن مانند زنبورعسل است؛ اگربا اوکنار بيايي و همکاري کني او هم سودمند است، اگر از او اندرزي بپرسي او براي توسودبخش است، اگر درکنار او بنيشيني براي توسودآور است، همه چيز او سودمند است چون همه چيز زنبورعسل (عسل،گرده،ژ له رويال و...) سودمند است http://zmalake.parsiblog.com/Feeds/4805273/ <span class="mb">رسول اکرم(ص)مي فرمايد: مومن مانند زنبورعسل است؛ اگربا اوکنار بيايي و همکاري کني او هم سودمند است، اگر از او اندرزي بپرسي او براي توسودبخش است، اگر درکنار او بنيشيني براي توسودآور است، همه چيز او سودمند است چون همه چيز زنبورعسل (عسل،گرده،ژ له رويال و...) سودمند است</span> Thu, 14 Apr 2011 20:30:00 GMT زير اين چتر کبود ، يک نفر درد غريبي دارد آسمان ابري نيست دل او غم دارد خيره مانده است به زنجيره ديوار زمان که عجب مي گذرد وه که چه حالي دارد http://zmalake.parsiblog.com/Feeds/4805217/ <span class="mb">زير اين چتر کبود ، يک نفر درد غريبي دارد آسمان ابري نيست دل او غم دارد خيره مانده است به زنجيره ديوار زمان که عجب مي گذرد وه که چه حالي دارد</span> Thu, 14 Apr 2011 19:55:00 GMT صداي نم نم باران گاه گاهي مي آيد نميتوانم ريزش باران را ببينم شايد اصلا باران نمي بارد تو گفتي پنجره را باز کن تا با هم به تماشاي باران بنشينيم ولي من نمي خواهم باران را تماشا کنم براي من فقط بوي نم خاک باران خورده کافيست http://zmalake.parsiblog.com/Feeds/4805222/ <span class="mb">صداي نم نم باران گاه گاهي مي آيد نميتوانم ريزش باران را ببينم شايد اصلا باران نمي بارد تو گفتي پنجره را باز کن تا با هم به تماشاي باران بنشينيم ولي من نمي خواهم باران را تماشا کنم براي من فقط بوي نم خاک باران خورده کافيست</span> Thu, 14 Apr 2011 19:56:00 GMT نشان تو از کوچه پرسيدم نشانت را نمي دانست آن کفشهاي مهربانت را نمي دانست رنجيده ام از آسمان ، قطع اميدم کرد دنباله ي رنگين کمانت را نمي دانست اينگونه سيب سرخ هم از چشمم افتاده ست شيريني اش ، طعم لبانت را نمي دانست قيچي شدم ، بال و پرم را يک به يک چيدم ســـَمت ِ وسيع ِ آسمانت را نمي دانست لاي ورقها ، نامه ها ، دفترچه ها گشتم حتي کتابي داستانت را نمي دانست http://zmalake.parsiblog.com/Feeds/4804824/ <span class="mb">نشان تو از کوچه پرسيدم نشانت را نمي دانست آن کفشهاي مهربانت را نمي دانست رنجيده ام از آسمان ، قطع اميدم کرد دنباله ي رنگين کمانت را نمي دانست اينگونه سيب سرخ هم از چشمم افتاده ست شيريني اش ، طعم لبانت را نمي دانست قيچي شدم ، بال و پرم را يک به يک چيدم ســـَمت ِ وسيع ِ آسمانت را نمي دانست لاي ورقها ، نامه ها ، دفترچه ها گشتم حتي کتابي داستانت را نمي دانست</span> Thu, 14 Apr 2011 16:55:00 GMT منتظر مخواه از رخ ماهت نگاه بردارم مخواه چشم بپوشم ، مخواه بردارم اگر به يـُمن ِ قدمهاي مهربانت نيست بگو که سجده از اين قبله گاه بردارم مگر بهشت نگاه تو عاشقم بکند که دست از سر ِ نقد ِ گناه بردارم گناه ِ هرچه دلم بشکند به گردن توست گناه ِ هر قدمي اشتباه بردارم تو قرص ماهي و من کودکي که مي خواهم به قدر کاسه اي از حوض ِ ماه بردارم بيا که چشم ِ جهاني هنوز منتظر است http://zmalake.parsiblog.com/Feeds/4804819/ <span class="mb">منتظر مخواه از رخ ماهت نگاه بردارم مخواه چشم بپوشم ، مخواه بردارم اگر به يـُمن ِ قدمهاي مهربانت نيست بگو که سجده از اين قبله گاه بردارم مگر بهشت نگاه تو عاشقم بکند که دست از سر ِ نقد ِ گناه بردارم گناه ِ هرچه دلم بشکند به گردن توست گناه ِ هر قدمي اشتباه بردارم تو قرص ماهي و من کودکي که مي خواهم به قدر کاسه اي از حوض ِ ماه بردارم بيا که چشم ِ جهاني هنوز منتظر است</span> Thu, 14 Apr 2011 16:54:00 GMT