سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زنبورعسل
نوشته شده در تاریخ 89/9/13 ساعت 2:58 ع توسط malake


جفتگیری ملکه باکره وقتی که تقریبا 5 -3 روزه است، قبل از پروازهای مخصوص جفتگیری پروازهای اکتشافی در اطراف کندو مینماید. جفتگیری معمولا در گرمترین اوقات روز صورت میگیرد. گاهی ملکه بعد از چند دقیقه جفتگیری کرده به کندو برمیگردد. مشاهده جفتگیری که مطمئنا در آسمان انجام میگیرد خیلی کم صورت گرفته است. زنبورهای نر در آسمان به سرعت در اطراف ملکه پرواز میکنند و هر یک کوشش دارند که خود را به او برسانند. این پرواز دسته جمعی مدتی بطور زیگزاگ ادامه دارد. زنبور نری که موفق به جفتگیری میشود آلت تناسلی و قسمتی از اعضای مربوط را از دست داده و میمیرد. در مدت کوتاهی که عمل جفتگیری انجام میگیرد، اسپرم نر به واژن ملکه وارد میشود. برای جلوگیری از خروج و ریزش اسپرم از واژن ، حشره نر بلافاصله دهانه خروجی واژن را با ماده ژلاتینی مخصوص مسدود میکند. اسپرماتوزوئیدها سپس به سمت کیسه اسپرم شناور و در آن متمرکز میشوند. در کیسه اسپرم ، اسپرماتوزوئیدها بطور منظم ، پهلوی هم و تقریبا بدون حرکت قرار میگیرند. ملکه معمولا قبل از اینکه شروع به تخم گذاری کند، چندین بار جفتگیری کرده به اندازه کافی برای آینده خود اسپرم ذخیره میکند. تخمگذاری کمی بعد از اینکه ملکه جفتگیری کرد، توجه کارگران نسبت به ملکه بیشتر می شود. درهر جا که ملکه قرار گیرد حلقهای از کارگران که اعضای آن مرتب تغییر میکند، تشکیل میگردد. زنبورهای کارگر جوان اقدام به تغذیه ملکه میکنند و بدن او را بوسیله شاخکهای خود لمس نموده با دهان میلیسند تا مواد مترشحه ملکه را دریافت کرده بین سایر زنبورها تقسیم کنند. ملکه هنگام تخمگذاری در روی شانهها ، روی قاعده مشخصی حرکت میکند. ابتدا سر خود را وارد تک تک سلولها نموده آنها را آزمایش میکند و سپس تخمی در آن قرار میدهد. برای این منظور ، شکم خود را خم کرده انتهای آن را داخل سلول میکند. دیدن ملکه بعضی از مربیان وقت زیادی برای جستجوی ملکه صرف مینمایند ولی بهتر است به جای این کار اطلاع حاصل کنند که ملکه خوب کار میکند یا خیر. اگر در کندو به مقدار کافی نسل زنبور در مراحل مختلف دیده شود که در قابها بطور منظم برقرار شدهاند، نشان میدهد که فعالیت ملکه رضایت بخش میباشد. بنابراین ، احتیاجی نیست که تمام کندو بازرسی شود و امتحان یکی دو قاب نسل کافی است. ولی اگر حتما لازم باشد که ملکه دیده شود باید کندو را با آرامش کامل باز نمود.







  پیام رسان 
+ امروز ، بیشتر از دیروز دوستت میدارم و فردا بیشتر از امروز. و این ضعف من نیست قدرت توست ... احمدشاملو

+ هر موقع که میبینمت دست رویه قلبم میذارم دست خودم نیست به خدا که اینجوری دوست دارم سر به سرم بذاری ام هر چی سرم بیاری ام بگی دوسم نداری ام دوست دارم پشت سرت هر چی بگند یه دنیا دشمنم بشند یکم دروغم بگی به من دوست دارم حتی اگه پیرم بشی دوست دارم

+ @};- شخصی از خدا دو چیز خواست...... یک گل و یک پروانه...... اما چیزی که به دست آورد یک کاکتوس و یک کرم بود...... غمگین شد.با خود اندیشید شاید خداوند من را دوست ندارد و به من توجهی ندارد...... چند روز گذشت...... از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده شد و آن کرم تبدیل به پروانه ای شد...... اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید به او اعتماد کنید....... خارهای امروز گلهای فردایند......

+ جان ماکسول میگوید " به خاطر بسپار " ... زندگی بدون چالش ؛ مزرعه بدون حاصل است. تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد؛ مرغ است. زندگی ما با " تولد" شروع نمی شود؛ با "تحول" آغاز میشود. لازم نیست "بزرگ " باشی تا "شروع کنی"، شروع کن تا بزرگ شوی ... باد با چراغ خاموش کاری ندارد اگر در سختی هستی بدان که روشنی...

+ اصلا چرا دروغ، همین پیش پای تو گفتم که یک غزل بنویسم برای تو احساس می کنم که کمی پیرتر شدم احساس می کنم که شدم مبتلای تو برگرد و هر چقدر دلت خواست بد بگو دل می دهم دوباره به طعم صدای تو از قول من بگو به دلت نرم تر شود بی فایده ست این همه دوری ، فدای تو! دریای من به ابر سپـردم بیـاورد: یک آسمان ، بهانه ی باران برای تو ناقابل است ، بیشتر از این نداشتم رخصت بده نفس بکشم در هوای تو

+ از کوچه پرسیدم نشانت را نمی دانست آن کفشهای مهربانت را نمی دانست رنجیده ام از آسمان ، قطع امیدم کرد دنباله ی رنگین کمانت را نمی دانست اینگونه سیب سرخ هم از چشمم افتاده ست شیرینی اش ، طعم لبانت را نمی دانست قیچی شدم ، بال و پرم را یک به یک چیدم ســـَمت ِ وسیع ِ آسمانت را نمی دانست لای ورقها ، نامه ها ، دفترچه ها گشتم حتی کتابی داستانت را نمی دانست

+ من همان شبان ِ عاشقم سینه چاک و ساکت و غریب بی تکلّف و رها در خراب ِ دشتهای دور ساده و صبور یک سبد ستاره چیده ام برای تو یک سبد ستاره کوزه ای پُر آب دسته ای گل از نگاه ِ آفتاب یک رَدا برای شانه های مهربان تو! در شبان ِ سرد چارُقی برای گامهای پُر توان ِ تو در هجوم درد... من همان بلال ِ الکنم ، در تلفظ ِ تو ناتوان وای از این عتاب! آه....

+ وصیت نامه حسین پناهی روی تابوت و کفن من بنویسید:این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم. بعدازمرگم،انگشت‌های مرا به رایگان در اختیاراداره انگشت‌نگاری قرار دهید. به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم! ورثه حق دارندباطلبکاران من کتک ‌کاری کنند.

+ خورشید رو به روی من و دست های تو این شعر ناسروده عزیزم برای تو قلبی که عاشقانه تر از پیش می تپید بغضی که باز مانده میان صدای تو امشب دوباره حال و هوایم نگفتنی است خود را شروع می کنم از ابتدای تو دارد دلم برای شما تنگ می شود دلتنگ آسمانی حال و هوای تو در انتهای این غزل اقرار می کنم شاعر شدم که شعر بگویم برای تو

+ حضرت محمد ( ص ) فرموده است : عسل هزارو یک خاصیت دارد و هزار و یک درد را شفا می دهد .




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ